English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6618 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
body surf U موج سواری بدون تخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
Other Matches
surfboards U تخته موج سواری
surfboard U تخته موج سواری
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
barged U تخته بزرگ موج سواری
barge U تخته بزرگ موج سواری
barges U تخته بزرگ موج سواری
stick U تخته موج سواری شلاق
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
catch a rail U برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
floater U پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
big gun U سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
bodysurfer U موج سوار بدون تخته
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
stopboard U تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
boarded U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
planking U تخته پوشی تخته بندی
plywood U تخته لایی تخته چند لا
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
plank U تخته تخته کردن
NIC U تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
weather board U تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
riding U سواری
driving U سواری
rides U سواری
ride U سواری
Woman sitting on the man U کیر سواری
trooper U اسب سواری
surfing U موج سواری
surfriding U موج سواری
skim boarding U موج سواری
jumbled U سواری کردن
saddle U سواری کردن
hacking jackets U کت اسب سواری
jumble U سواری کردن
jumbling U سواری کردن
hacking jacket U کت اسب سواری
saddles U سواری کردن
to take a drive U سواری کردن
saddle horse U اسب سواری
saddler U اسب سواری
jumbles U سواری کردن
saddled U سواری کردن
surf U موج سواری
manege U اسب سواری
horsemanship U اسب سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
cycling U دوچرخه سواری
jockeying U اسب سواری
equitation U هنراسب سواری
hackney U اسب سواری
motorcar U خودرو سواری
surf riding U موج سواری
passenger car U اتومبیل سواری
amaxophobia U سواری هراسی
roadsters U اسب سواری
to take a ride U سواری کردن
troopers U اسب سواری
top boot U چکمه سواری
roadster U اسب سواری
autos U ماشین سواری
auto U ماشین سواری
surfmanship U مهارت در موج سواری
riding habits U جامه سواری زنانه
hacking U اسب سواری تفریحی
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
trooper U اسب سواری نظامی
habits U لباس سواری زنانه
habit U لباس سواری زنانه
riding habit U جامه سواری زنانه
jodhpur U شلوار چسبان سواری
troopers U اسب سواری نظامی
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
cavalcade U سواری گردش سواره
manege U اموزشگاه اسب سواری
equestrian U مربوط به اسب سواری
drives U رانش سواری دوندگی
cavalcades U سواری گردش سواره
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
drive U رانش سواری دوندگی
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
nag U اسب کوچک سواری
drive U سواری کردن کوبیدن
outride U در سواری پیش افتادن از
drives U سواری کردن کوبیدن
motor road U جاده موتور سواری
bicycle U دوچرخه سواری کردن
bicycles U دوچرخه سواری کردن
harness horse U اسب سواری یا بارکش
nags U اسب کوچک سواری
velodrome U پیست دوچرخه سواری
nagged U اسب کوچک سواری
sailable U قابل سواری دردریا
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
equitation U هنر سواری و مهار اسب
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
to offer somebody a lift U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I] give you a lift? [colloquial] U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
haute ecole U تمرین اسب سواری از روی مانع
bodysurfing U موج سواری روی سینه وشکم
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
caroche U نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
serpentine U سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
gob U تخته
gob U تخته کف
gobs U تخته
gangplanks U تخته پل
lumbered U تخته
gangplank U تخته پل
lumbers U تخته
lumbering U تخته
lumber U تخته
foot board U تخته کف
gang way U تخته پل
three ply board U تخته سه لا
bottom board U تخته کف
gangways U تخته پل
slab U تخته
slabs U تخته
sheet U تخته
plank U تخته
ledger U تخته
ledgers U تخته
sheets U تخته
pleximeter U تخته دق
floor board U تخته کف
gangway U تخته پل
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1گج
1The motherboard is also often referred to as the main board.
2In order to be interesting you have to be mean
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2crucification
1leave the trial?
1free chlorine residual
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com